چرا مردم به شایعات اهمیت میدهند؟ و قانون علاقه به چرندیات چیست؟
شنبه 5 آبان 1397
9:15
[ ]

اینکه شما در جمعی، نظریات نسبیت اینشتین را توضیح
دهید یا در مورد وجود فرازمینیها یا دیده شدن اجنه حرف بزنید، مشخص
میکند که آنها از کدام بیشتر استقبال میکنند. بدون تردید اگر آن جمع از
اقشار مختلف تشکیل شده باشد،...
شاید یکی دو نفر که به فیزیک علاقهمند باشند یا در آن رشته تحصیل کرده باشند، به توضیحات شما دربارهی نظریههای اینشتین توجه میکنند؛ اما اکثریت جمع، با هیجان و ذوقی خاص به حرفهای شما دربارهی فرازمینیها گوش میکنند و بحث آنرا داغتر هم میکنند.
به این اخلاق جمعی که در همهی جای دنیا و همهی فرهنگها وجود دارد، «قانون اصل پیشپا افتادگی» یا «قانون علاقه به چرندیات» میگویند. این در ذات ما انسانها وجود دارد که به مطالب غیرواقعی علاقه نشان دهیم. حتی اگر شما برای کسی که پزشک یا استاد دانشگاه است هم از تجربهی دیدن موجودی عجیب مثل جن حرف بزنید، صحبتهای شما میتواند جالب باشد؛ دیگر چه برسد به مردم عادی!
این قانون را مورخ و روانشناسی به نام «نورس کوت پارکینسون» در سال ۱۹۵۷ میلادی مطرح کرد. او معتقد بود که مغز انسانها به موضوعاتی که نیاز نباشد دربارهی آن فکر کرد و مسائلی که حل کردن آن پیچیده نباشد، بهتر واکنش نشان میدهد. او متوجه شد که در جمعهای دوستانه یا خانوادگی مطرح کردن موضوعهای پیشپا افتاده یا مبتذل، ارزش بیشتری دارد و کمتر در این جمعها صحبتهای یکی از افراد دربارهی موضوعی علمی و تخصصی طرفدار دارد.
جرقهی مطرح کردن این قانون، برای اولین
بار در جلسهای به ذهن پارکینسون خورد که دربارهی احداث نیروگاهی اتمی
بحث میکردند. افراد حاظر در این جلسه، مدیران، سرمایهداران و متخصصین
بودند. جالب است که در این جلسه، بحث درمورد هزینهی ده میلیون پوندی ساخت
راکتور، حدود ۲.۵ دقیقه طول کشید؛ ولی در مورد چگونگی ساخت پارکینگ
دوچرخهی کارکنان نیروگاه، حدود ۴۵ دقیقه بحث و تبادل نظر شد!
اینکه بیشتر وقت چنین جلسهای صرف موضوعات بیهوده و فرعی شد و کمترین زمان صرف چگونگی امضای قراردادها شده، خود بیانگر مثالی کوچک از این قانون است. همهی این اتفاقات به درک انسان از سختی و پیچیدگی مسائل و میزان انرژی لازم برای فکر کردن دربارهی موضوعات تخصصی بستگی دارد. اما جنبهی مهم دیگر این رفتار، اهمیت موضوع، درقبال هزینهای است که برای آن صرف میکنید.
برای مثال وقتی شما قصد خرید
اتومبیلی گرانقیمت را دارید، قطعاً دربارهی آن فکر میکنید، از صاحب فن
آن سوال میپرسید و از اعضای خانوادهتان مشورت میگیرید. اما وقتی برای
خرید نمک به سوپرمارکت محلهتان میروید، بدون هیچگونه تحقیق، پرسش و
مشورتی یک بسته نمک برمیدارید و آنرا میخرید. این مثال را میتوان در
مقایسهی حرف زدن در جمعی دربارهی مباحث علمی و شایعات نیز بسط داد.
هزینهی انسان برای صحبت کردن یا گوشدادن به مباحث تخصصی همچون قوانین فیزیکی نیوتن، سوختن کالری بیشتر در مقایسه با شنیدن یا حرف زدن دربارهی زندگی شخصی سلبریتیها است. اینکه ما به شایعات بیخاصیت و طولانی اهمیت دهیم و آنها را دهن به دهن بچرخانیم به هیچ سند، مدرک و تخصص خاصی نیاز ندارد و این بهمراتب راحتتر از بحث در مورد بدیهیات علمی جهان است. از اینرو مباحث علمی در جوامع عام، بهخصوص جهان سوم، کمترین ارزش را دارد و صحبت کردن دربارهی مباحث پیشپا افتاده جذاب و شنیدنی است. البته نباید میزان سواد، آگاهی و میانگین زمان صرف شده برای مطالعه در جامعه را نادیده بگیریم.
برای مقابله با چنین فرهنگ نادرستی، اولین گام پرسشگری است. اینکه اگر فردی از روی آگاهی و تخصصش مبحثی را مطرح میکند، به آن با شکیبایی گوش دهیم و اگر سوالی در ذهنمان پیش آمد از او بپرسیم. ارزش دادن به صحبتهای او، میتواند برای خود فرد، به عادتی پسندیده تبدیل میشود و رفته رفته به فرهنگی در آن جامعه مبدل میشود.
[ بازدید : 1343 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]